تأثیر انکار پس از اقرار

 

در بسیاری از پرونده هافردی نزد نیروی انتظامی یا بازپرس اقرار به قتل عمدی می‌كند، ولی پس از ارسال پرونده به دادگاه اقرار پیشین خود را انکار می‌کند. حال این پرسش مطرح می‌شود كه آیا عدول متهم از اقرار مؤثر است؟ یا این‌که قاضی بر اساس همان اقرار اولیه رأی صادر می‌كند ؟

طبق ماده‌٢٣١ قانون مجازات إسلامی، راه‌های اثبات قتل عمدی، اقرار، شهادت، قسامه و علم قاضی است. پس نخستین دلیل اثباتی، اقرار متهم است. اما گاهی پیش می‌آید كه فردی نزد نیروی انتظامی یا بازپرس اقرار به قتل عمدی می‌كند، ولی پس از ارسال پرونده به دادگاه اقرار پیشین خود را انکار می‌کند. حال این پرسش مطرح می‌شود كه آیا عدول متهم از اقرار مؤثر است؟ یا این‌که قاضی بر اساس همان اقرار اولیه رأی صادر می‌كند؟ به‌عبارت‌دیگر، آیا اقراری که بعداً به انکار تبدیل شده است، می‌تواند سبب حصول علم قاضی به قتل شود یا خیر؟
در پرونده‌ی پیش‌رو که به‌عنوان نمونه انتخاب کرده‌ایم، قاضی چنین رأی داده است كه صرف پس‌گرفتن اقرار موجب رفع اتهام از متهم نمی‌شود.

رأی دادگاه نخستین

«… دادگاه پس از استماع اظهارات طرفین و وكلای متهم، با توجه به محتویات پرونده، شكایت اولیای‌دم، نظر پزشكی قانونی در مورد علّت فوت مقتول، اقاریر متهم در نیروی انتظامی و نزد بازپرس و صحنه‌ی بازسازی جرم، و اظهارات ح.س. به‌شرح مندرج در برگ‌های … با احراز بزه‌كاری وی، حکم به قصاص با چوبه‌ی دار صادر می‌کند و هریك از آقایان ح.م. و ر.س. را به سه سال حبس و ح.م. را علاوه بر آن به پرداخت ۱۲ درصد دیه بابت شكستگی بینی و ایجاد دامیه بر آن در حق ح.ب. محكوم می‌نماید و درباره‌ی اتهام آقایان م.ق. و ب.س. به لحاظ فقد دلیل بر ارتكاب جرم از ناحیه‌ی آنان و با توجه به این‌كه نزاع و حمله با رفتن مهاجمین مقابل منزل متهمان بوده و اقدام آن‌ها در مقام دفاع مشروع از خود بوده است، حكم برائت صادر می‌شود».

رأی دیوان ‌عالی کشور
در خصوص اعتراض و تجدیدنظرخواهی آقایان م.ر. فرزند الف. با وكالت آقای ع.ش و ر. و ح.س. با وكالت خانم ن.ت. نسبت به دادنامه‌ی شماره‌ی ٠١٢٨ مورخ ١٠/٧/٩١ و آقای الف.ع. به وكالت از آقای ح.م. نسبت به دادنامه‌ی شماره‌ی ١٧١ مورخ ١٩/٩/٩١ هر دو صادره از شعبه‌ی سوم دادگاه كیفری استان خراسان رضوی، أولا- با توجه به محتویات پرونده، شكایت اولیای دم، گزارش مرجع انتظامی و مندرجات صورت‌جلسه‌ی بازسازی صحنه‌ی وقوع حادثه، نظر پزشكی قانونی در مورد علّت مرگ مقتول و اظهار و اقاریر م.ر. در نیروی انتظامی و نزد آقای بازپرس به‌شرح مندرج در برگ‌های ٨٥-٨٦-١١٩-٣٩٨-٣٣٢ هرچند محكوم‌علیه موصوف در محضر دادگاه از اقاریر خود عدول نموده است و ارتكاب قتل را منكر گردیده است، لیكن موارد مندرج در بالا موجب حصول علم هیأت حاكمه‌ی دادگاه كیفری بر بزه‌كاری متهم موصوف گردیده و كسی كه در نزاع حامل چاقو بوده، متهم مذكور بوده است و حصول علم نیز به طرق متعارف بوده است. بنا به مراتب مذكور ردّ اعتراض تجدیدنظرخواهان اعلام می‌گردد. ثانیا- در مورد اعتراض آقای الف.غ. نسبت به محكومیت موكل خویش آقای ح.م. با توجه به محتویات پرونده و حضور متهم در درگیری در هر دو مرحله به‌شرح مندرج در برگ های ٢٠ و ٧٤ پرونده و شكایت شاكی و گواهی پزشكی در مورد صدمه وارده، به‌استناد ماده‌ی ٢٦٥ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور كیفری رأی صادره عینا تایید و ابرام می‌گردد».

بیان رأی به زبان ساده
در این پرونده نزاعی بین چند نفر رخ داده است، بدین‌ترتیب که ابتدا سه نفر با دو نفر دیگر درگیر شده‌اند و در نتیجه‌ی این درگیری، یك نفر مجروح شده و در راه عزیمت به بیمارستان از دنیا رفته است. در نتیجه‌ تحقیقات پلیس مشخص شده که درگیری منجر به قتل، ناشی از درگیری دیگری بوده كه صبح آن روز بین همان اشخاص رخ داده و چند ساعت بعد چند نفر از آن‌ها دوباره برای تلافی به سراغ چند نفر دیگر رفته‌اند و در نزاع دوم، یك نفر مجروح شده و در نهایت به قتل رسیده است. پس از دست‌گیری متهمان، یكی از آن‌ها صراحتا در تحقیقات نیروی انتظامی و نیز در حضور بازپرس و در صحنه‌ی بازسازی قتل، به درگیری خود با مقتول كه باعث مجروح‌شدن او شده، اعتراف کرده و گفته قصد داشته که مقتول را فقط بزند، ولی ضربه منجر به قتل او شده است. در نهایت بازپرس برای آن‌ها قرار محرمیت به اتهام شركت در نزاع دسته‌جمعی منجر به قتل صادر کرده است. پس از ارسال پرونده به دادگاه، اولیای دم درخواست قصاص فردی را کرده‌اند كه نزد بازپرس صراحتا اعتراف به قتل كرده بود. لكن آن فرد در دادگاه منكر اعترافات خود شده و ادّعا كرده كه اعترافات ثبت‌شده در پرونده اشتباه است و او باعث قتل نشده و فقط با مقتول درگیر شده، اما سایرین وی را كنار كشیده‌اند و او به سر كوچه دویده و بعد با صدای فریاد مردم متوجه شده که مقتول را كشته‌اند. سایر متهمان نیز اعترافات خود در نیروی انتظامی و نزد بازپرس را انکار نموده و بعضی از آن‌ها ادعا کرده‌اند که هرچند در نزاع بوده‌اند، لیكن باعث ورود جراحت به مقتول نشده‌اند و فقط کتک خورده‌اند و بعضی دیگر هم ادعا کرده‌اند که دخالتی در درگیری نداشته و صرفا شاهد ماجرا بوده‌اند. در نهایت دادگاه در مورد متهم به قتل با توجه به اقرارهای وی در نیروی انتظامی و نزد بازپرس و مندرجات صورت‌جلسه‌ بازسازی صحنه‌ وقوع جرم حکم قصاص صادر کرده و بعضی از متهمان را نیز به اتهام شركت در نزاع دسته‌جمعی منجر به قتل محكوم نموده و برای افرادی كه شروع‌كننده‌ی نزاع نبوده‌اند، بلكه بعد از رفتن چند نفر دیگر به جلوی منزل آن‌ها از خود دفاع کرده‌اند، حكم بی‌گناهی صادر کرده و هم‌چنین شخص حامل چاقو را نیز كه باعث ایراد جراحت به مقتول شده، به پرداخت دیه محكوم نموده است. وكلای محكومان به شركت در نزاع دسته‌جمعی منجر به قتل با این استدلال كه موكلان آن‌ها منكر إقرارهای خود شده‌اند، از این رأی درخواست تجدیدنظر کرده‌اند، لکن مرجع تجدیدنظر چنین رأی داده كه هرچند متهم از اقرار خود عدول كرده و منكر اعترافات خود به قتل نزد بازپرس شده است، لكن براساس مجموع محتویات پرونده، صحنه‌ی بازسازی وقوع جرم، گزارش پزشكی قانونی از علت مرگ و همچنین، گزارش مرجع انتظامی مشخص است که كسی كه حامل چاقو بوده و باعث قتل مقتول شده، همین فرد بوده است. بنابراین، مجموعه‌ این دلایل باعث حصول علم برای قاضی شده است. درنتیجه، رأی صحیح است.
بنابراین، حتی اگر متهم از اقرار خود عدول كند، ولی این اقرار در كنار سایر دلایل و محتویات پرونده باعث حصول علم برای قاضی شود، می‌تواند سبب صدور حكم شود و انكار اقرار توسط متهم هیچ مانعی برای قاضی در صدور حكم محکومیت ایجاد نمی‌كند.