زیر و بم صلح عمری

قرارداد صلح عمری یکی از ظرفیت‌های موجود در عالم حقوق است که ملک را در دوران حیات خود به دیگری منتقل می‌کنید اما حق استفاده و اجاره را تا پایان عمرتان برای خودتان محفوظ نگه می‌دارید.

 این قرارداد یکی از ظرفیت‌های بسیار خوبی است که در عین‌ حال که ملک را در دوران حیات خود به دیگری منتقل می‌کنید .

 

معنی صلح

 

ابتدای بحث لازم است با واژه‌ي صلح آشنا شويم. وقتي واژه‌ي صلح را مي‌شنويم تقريبا يك معنا به ذهن همه‌ي ما خطور مي‌كند و آن اين است كه وقتي اختلافي بين دو يا چند نفر برقرار است آن‌ها با هم توافق مي‌كند كه مثلا هر طرف از بخشي از خواسته‌هاي خودش صرف‌نظر كند تا هردو تا حدودي به نتيجه‌ي مطلوب خود برسند به عبارت ديگر آن‌ها با هم آشتي و سازش مي‌كنند.

حالا اگر بخواهيم يك تعريف حقوقي از واژه‌ي صلح ارائه بدهيم محدود به اين تعريف نخواهد بود و علاوه براينكه صلح شامل مواردي مي‌شود كه بين دو نفر اختلاف و دعوايي برقرار است. صلح شامل مواردي نيز مي‌شود كه هيچ‌گونه دعوايي بين دو طرف برقرار نيست ولي آن‌ها در انجام امري با هم توافق و سازش مي‌كنند و به اين علت به آن صلح گفته مي‌شود كه توافق آن‌ها هيچ عنواني در قانون ندارد. مثلا مانند اجاره يا عقد بيع نيست كه بطور خاص قانون در مورد آن صحبت كرده‌باشد بلكه افراد در توافق خود موضوعي را بوجود مي‌آورند كه در هيچ جاي قانون از آن صحبتي نشده است.

معنی عمری

و اما واژه‌ي عمري؛ همانطور كه از ظاهر آن مشخص است از عمر مي‌آيد و منظور از آن به معناي طول عمر يك فرد است حال اينكه طول عمر چه كسي؟ در قرارداد ذكر مي‌شود مثلا طول عمر مالك يا طول عمر خريدار يا طول عمر يك نفر ديگر كه در قرارداد نام او را ذكر مي‌كنند.

معنی صلح عمری

و در نهايت اين كه معني اين دو واژه در كنار هم چيست؟!
 ما در قانون عنواني به نام صلح عمري نداريم و فقط عمري در قانون براي حق انتفاع عمري بكار برده شده است. حق انتفاع به معناي حق استفاده از مالي است مثلا دوست شما به شما مي گويد صرفا حق استفاده از آپارتمان من را داري ولي اين به معناي اين نيست كه شما مالك آن شده‌ايد و حق انتفاع و استفاده صرفا اجازه‌اي به شما مي‌دهد كه از آن مال استفاده كنيد ولي حق انتقاع عمري به اين معناست كه مالك براي استفاده شما مدت قرار مي‌دهد كه آن مدت عمر و زنده بودن يك شخص است. اين مدت‌ها مي‌تواند به اين صورت‌ها باشد؛ مثلا بگويد تا زماني كه من زنده‌ام حق استفاده داري يا بگويد تا زماني كه خودت زنده هستي حق استفاده داري يا بگويد تا زماني كه مادرم يا خواهرم ( يا هر شخص ديگر) كه زنده است حق استفاده داري.
مي‌توانيم صلح عمري را با تركيب معاني اين دو واژه اين‌گونه تعريف كنيم كه هر شخصي مي‌تواند در قراردادي كه در دفاتر اسناد رسمي منعقد مي‌شود ملك يا املاكي از خود را به نام ديگري بزند ولي واگذاري ملك به ديگري با شرط يا شروطي باشد. مثلا او اگرچه مي‌خواهد ملكش را به ديگري واگذار كند ولي چون مي‌خواهد خودش تا آخر عمر در آن زندگي كند در دفترخانه آن ملك را به كسي كه مي‌خواهد واگذار مي‌كند. ولي مي‌گويد تا زماني كه زنده هستم خودم مي‌خواهم در ملكم سكونت كنم و پس از فوت من تو حق سكونت يا اجاره و را داري. مثلا پدري ٣پسر و ٢دختر دارد و ثروتمند است و مي‌خواهد يك آپارتمان را به پسري نيازمند بدهد كه مي‌خواهد ازدواج كند اما مي‌داند كه اگر در وصيت‌نامه‌اش بنويسد چنين ملكي به آن پسر برسد فرزندانش ممكن است است به نحوي از زير بار اين وصيت شانه خالي كنند بنابراين براي اينكه مطمئن شود كه حتما پس ازفوتش اين ملك به آن پسر مي‌رسد به دفترخانه مي‌رود و با شرط صلح عمري اين ملك را به او منتقل مي‌كند و مي‌گويد اگرچه كه اين ملك براي اين پسر است. ولي تا زماني كه من زنده هستم خودم در اين ملك سكونت مي‌كنم و حق فروشش را نداري. يا مثلا شروط ديگري در قرارداد مي‌گذارد مثلا اينكه شما مي‌توانيد صرفا ملك را اجاره دهيد يا خودت از آن استفاده كني ولي تا زماني كه من زنده هستم حق فروشش را نداري.
بنابراين ديديد كه يك امكان خوب در قانون وجود دارد كه اگر شما مي‌خواهيد تمام يا بخشي از دارايي هاي خود را به ديگري واگذار كنيد و اطمينان نداريد كه وراث شما پس از فوت شما طبق وصيت‌نامه عمل كنند و از طرفي ديگر خودتان نياز داريد كه درآن ملك سكونت كنيد ‌می‌توانيد آن ملك را با شرط صلح عمري به ديگري واگذار كنيد. در اين‌صورت شما به هدف خود رسيده‌ايد.