وجود حق یک چیز و اثبات آن چیزی دیگر است

وکیل باید پس از بررسی کافی – و نه در حد قضاوت، که وظیفۀ قاضی است – سخن موکل را بپذیرد و البته با احتیاط بسیار به دفاع از او بپردازد.

منظور از «احتیاط» این است که وکیل نباید «فریب بخورد». یک دعوی حقوقی ممکن است در آغاز – بر مبنای آنچه موکل می‏گوید – بسیار محکم و قوی و یا متزلزل و ضعیف به نظر برسد. اما دیدگاه وکیل نسبت به موضوع پس از پُرس و جوی کافی از موکل تغییر کند. وکیل باید حتماً این «پرس و جو» را – به نحوی که خواهیم گفت – انجام دهد و بعد در خصوص پذیرش یا رد دعوای موکل تصمیم بگیرد.

 حاصل اینکه ممکن است موکل مدعی داشتن حقی اما فاقد ادله اثباتی آن باشد. اگر وکیل در بررسی اجمالی و با احتیاط خود به این نتیجه رسید که موکل حقی دارد، آنگاه باید در مورد امکان استیفای این حق با ابزارهای قانونی موجود اندیشه کند و در نهایت تصمیم به ردّ یا قبول دعوی بگیرد.

 اینکه درصد احتمال پیشرفت کار و پیروزی در دعوی چقدر باشد تا پذیرش آن برای وکیل بلامانع تلقی شود، چیزی است که نزد وکلای مختلف متفاوت است.

 برخی درصد پیشرفتی را که حدس می‏زنند صریحاً به موکل می‏گویند تا تصمیم بگیرد.

 بعضی دیگر برای پذیرش دعوی درصدی را در ذهن خود دارند اما آن را به موکل منتقل نمی‏کنند و اگر درصد احتمال پیشرفت از معیاری که برای خود تعیین کرده‏اند کمتر بود، اصولاً دعوی را نمی‏پذیرند.

 البته خوب است این ضابطه و نحوه عمل وکیل به موکل توضیح داده و مثلاً به او گفته شود:

«پرونده شما از نظر من قابل دفاع است. اما هیچ قولی نمی‏توانم بدهم. توجه داشته باشید که ممکن بود آن را اصلاً قابل دفاع ندانم و نپذیرم.»

 بهتر است بگوئیم امروزه در کشور ما، درصد پیشرفت کار را حدس زدن و تعیین کردن کاری است که اگر غیرممکن نباشد بسیار دشوار است و به قول استاد فقیدم مرحوم دکتر مهدی شهیدی چیزی جز «پنجاه – پنجاه» نمی‏توان گفت!!

بهمن کشاورز

 کتاب هنر دفاع در دادگاه ها

وجود حق, اثبات ادعا, وظیفه وکیل, وکالت, اثبات حق در دادگاه