موانع اجرای قرارداد در حقوق ایران
در انجام موضوع یک قرارداد گاهی ممکن است بعضی عوامل سبب شوند که در انجام تعهدات قراردادی، تخلف صورت گیرد.در انجام موضوع یک قرارداد گاهی ممکن است بعضی عوامل سبب شوند که در انجام تعهدات قراردادی، تخلف صورت گیرد که مهمترین این عوامل، عوامل خارجی هستند.
عدم اجرای قرارداد به خاطر قوه قاهره
قانونگذار در ماده ٢٢٧ قانون مدنی بیان میکند: «متخلف از انجام تعهد وقتی محکوم به تأدیه خسارت میشود که نتواند ثابت کند که عدم انجام به واسطه علت خارجی بوده است که نمیتوان مربوط به او کرد.»
یکی از مهمترین عوامل خارجی که باعث معافیت متعهد از انجام مسئولیت می شود، قوه قاهره است. قوه قاهره یا قوه قهریه، یعنی هر حادثه غیرقابل پیشبینی و غیرقابل اجتناب که باعث میشود، متعهد نتواند تعهد خود را انجام دهد. ویژگی بارز قوه قاهره این است که اجرای تعهد را غیرممکن میکند. مانند جنگ، زلزله، سیل، انقلاب و مواردی از این دست.
مقنن در ماده ٢٢٩ قانون مدنی در مورد بروز قوه قاهره عنوان می کند: «اگر متعهد به واسطه حادثه که دفع آن خارج از حیطه اقتدار اوست، نتواند از عهده تعهد خود برآید، محکوم به تأدیه خسارت نخواهد بود.» نتیجه اینکه قوه قاهره یکی از عوامل سلب مسئولیت متعهد است.
انحلال قرارداد
انحلال قرارداد به چه معناست؟
به طور معمول پس از اینکه قرارداد میان طرفین منعقد می شود، اصل بر بقای آن است؛ مگر اینکه بعضی عوامل سبب شوند که قرارداد منحل شود. مهمترین عوامل انحلال قرارداد عبارت از اقاله، فسخ قرارداد، انفساخ و ابطال است.
اقاله قرارداد
گاهی اوقات پیش می آید که طرفین پس از انعقاد قرارداد، با یکدیگر توافق می کنند که قرارداد را منحل کنند. به این روش از انحلال قرارداد، اقاله میگویند. به طور کلی می توان اینگونه بیان کرد که اقاله روش برهم زدن معامله با توافق طرفین است. انجام اقاله به تشریفات خاصی نیاز ندارد. یعنی توافق دو طرف برای منحل شدن قرارداد کفایت میکند.
اما معمولاً اقاله قرارداد را نیز مانند تنظیم قرارداد، به صورت مکتوب در پشت همان قرارداد اصلی مینویسند. نکته مهم این است که در بعضی موارد، طرفین قرارداد می توانند با یکدیگر توافق کنند که فقط بخشی از قرارداد را منحل کنند. این توافق کاملاً قانونی و معتبر است.
فسخ قرارداد
فسخ قرارداد به معنای این است که یکی از طرفین قرارداد بر طبق اجازهای که قانون یا قرارداد به او داده است، بتواند قرارداد را منحل کند.
در عقود جایز هر یک از طرفین هر زمان که بخواهند، میتوانند قرارداد را فسخ کنند. اما در عقود لازم تنها در موارد خاصی به وسیله یک طرف، میتوان این کار را انجام داد. این موارد خاص در قانون تحت عنوان «خیار» نامگذاری شدهاند. یکی از مهمترین مواردی که یکی از طرفین قرارداد یا هر دوی آنها بتوانند قرارداد را منحل کنند، استفاده از خیارهای قراردادی یا قانونی است. خیار یعنی حق برهم زدن معامله که همیشه بر اساس یک عقد به وجود میآید.
یعنی اینکه باید در ابتدا عقدی وجود داشته باشد تا بتوان از خیار مربوط به آن نیز استفاده کرد.
اگر هر یک از طرفین قرارداد بخواهند، می توانند چند خیار مختلف را در یک عقد بیاورند. بنابراین خیارات قابل جمع هستند. اما حق خیار قابل اسقاط است. یعنی میتوان سقوط تمام یا بعضی از خیارات را در قرارداد شرط کرد. در قانون مدنی ایران خیارات شامل انواع مختلفی است.
خیار مجلس
خیار مجلس یعنی اینکه هر یک از فروشنده یا خریدار تا زمانی که در مکانی که معامله در آنجا صورت میگیرد، حضور داشته باشند (تا قبل از جدا شدن از یکدیگر) میتوانند معامله را فسخ کنند.
نتیجه اینکه زمانی که خریدار و فروشنده از یکدیگر جدا میشوند، خیار مجلس از بین می رود. این خیار مختص عقد بیع است و در عقود لازم دیگر وجود ندارد. خیار حیوان به معنای این است که کسی که حیوانی را خریداری میکند، تا ٣ روز فرصت دارد معامله را فسخ کند.
چرا که ممکن است در حیوان (حیوان زنده) عیبی وجود داشته باشد که در زمان معامله مشخص نباشد و بعداً مشخص شود. خیار حیوان فقط مختص خریدار است؛ یعنی حقی است که قانونگذار برای خریدار قائل شده است. خیار حیوان نیز مخصوص عقد بیع است.
خیار تاخیر ثمن
در خصوص خیار تأخیر ثمن باید گفت زمانی که مبیع (مورد معامله) عین معین باشد و برای پرداخت ثمن (پول) یا تسلیم مبیع (مال) مهلتی تعیین نشده باشد، اگر سه روز بگذرد و طی این مدت فروشنده، جنس را به خریدار تحویل ندهد و فروشنده نیز پول را پرداخت نکرده باشد، فروشنده می تواند معامله را فسخ کند. این خیار نیز مختص عقد بیع است.
خیار شرط
همچنین هر یک از طرفین قرارداد می توانند شرط کنند که در مدت معینی برای یکی از طرفین یا هر دوی آنها یا برای شخص ثالثی، اختیار فسخ معامله وجود داشته باشد که این امر به معنای خیار شرط است. مدت تعیین شده در خیار شرط می تواند کوتاه یا بلند باشد ولی حتماً در خیار شرط باید مدت تعیین شود. در خصوص خیار رؤیت و تخلف وصف نیز باید گفت که گاهی اوقات ممکن است خریدار، مالی را بدون دیدن و تنها با شنیدن اوصاف و ویژگی های آن خریداری کند. ولی بعد از دیدن مال، مشخص شود که مال دارای اوصافی که ذکر شده، نبوده است. در این صورت خریدار می تواند بیع را فسخ کرده یا به همان شکل که هست قبول کند. فسخ به جهت خیار تعذر تسلیم نیست مانع اجرای قرارداد است
خیار غبن
اگر خریدار مورد معامله را بیش از قیمت واقعی آن خریداری کرده باشد، خیار غبن ایجاد میشود. همچنین اگر فروشنده مال خود را به ارزشی کمتر از قیمت واقعی فروخته باشد، باز هم خیار غبن ایجاد میشود. در حقیقت خیار غبن برای جلوگیری از ضررهای هر یک از طرفین قرارداد پیش بینی شده است. اما این ضرر باید فاحش باشد. یعنی تفاوت قیمت عرفاً قابل مسامحه نباشد و تشخیص این امر نیز با عرف است. شخص متضرر پس از آگاهی از اختلاف قیمت، باید فوراً در اسرع وقت معامله را فسخ کند.
اگر بعد از معامله مشخص شود که مورد معامله معیوب بوده است، خریدار میتواند به دو طریق برای جبران ضرر خود اقدام کند. روش اول این است که به طور کلی، معامله را فسخ کند و مال خریداری شده را به فروشنده برگرداند و پول پرداختی خود را پس بگیرد. روش دوم نیز این است که مال معیوب را به همان صورتی که هست قبول کند و در عوض از فروشنده مبلغی را به عنوان ارش برای جبران نقص و عیب مال، دریافت کند.
خیار عیب
خیار عیب زمانی ایجاد می شود که در زمان انحام معامله، مورد معامله معیوب بوده اما از نظر خریدار مخفی بوده باشد.
خیار تدلیس
در صورتی که در انجام معامله، فروشنده با انجام عملیاتی باعث فریب طرف معامله شود و برای بهتر نشان دادن کالای خود، با دروغ و تزویر، خریدار را فریب دهد، خیار تدلیس ایجاد می شود و خریدار حق فسخ خواهد داشت. برای ایجاد خیار تدلیس لازم است که حتماً اقداماتی توسط فروشنده انجام شود که موجب فریب خریدار شود. مثل دروغ گفتن، تبانی با اشخاص دیگر یا انجام اعمالی جهت پنهان کردن نقایص کالا. همچنین لازم است انجام آن کارها توسط فروشنده در نهایت موجب فریب خوردن خریدار شود. یعنی اگر با وجود انجام آن امور، خریدار فریب نخورد، خیار تدلیس ایجاد نمی شود.
خیار تبعض صفقه
زمانی هم که عقد بیع نسبت به بخشی از مبیع، به جهتی از جهات باطل باشد، خیار تبعض صفقه بهوجود میآید. در این صورت خریدار میتواند معامله را نسبت به قسمت دیگر مبیع که صحیح است، فسخ کند یا اینکه معامله را نسبت به آن قسمت نگه دارد و بخشی از مبلغ قرارداد را در برابر قسمت باطلشده، مسترد کند. بهطور مثال فردی خانهای را از شخص دیگری خریداری میکند و بعد از انجام معامله مشخص میشود که سه دانگ از آن خانه متعلق به فرد دیگری بوده است. در این صورت خیار تبعض صفقه ایجاد میشود.
خیار تخلف شرط
گاهی اوقات نیز ممکن است طرفین در قرارداد شرط کنند که یکی از آنها عملی را انجام دهد. در این صورت او ملزم به انجام تعهد است. در صورتی که به انجام تعهد خود عمل نکند و اجبار او هم ممکن نباشد، خیار تخلف شرط ایجاد میشود و طرف مقابل میتواند معامله را فسخ کند.
انفساخ قرارداد
انفساخ به معنای از بین رفتن غیر ارادی قرارداد است. یعنی بدون وجود عمل جدیدی از سوی طرفین قرارداد یا دادگاه، عقد منحل میشود. در این صورت، همین که طرفین از قبل توافق کرده باشند که در صورت ایجاد شرایط خاصی، معامله از بین برود و آن شرایط ایجاد شود، معامله از بین می رود.
ابطال قرارداد
هر عمل حقوقی که مخالف با قانون و مقررات قانونی باشد، باطل است. بطلان معامله به معنای بیاعتباری معامله از ابتداست. باطل بودن معامله به جهت فقدان یکی از شرایط صحت معامله بهوجود میآید. مثل نبودن اهلیت در زمان انجام معامله.
نکاتی در ارتباط با موانع اجرای قرارداد
خیار تأخیر ثمن صرفاً در بیع با ثمن موجل وجود دارد و در صورتی که بخشی از ثمن نقداً پرداخت شده باشد، خیار مذکور وجود ندارد. فسخ قرارداد عمل حقوقی یکجانبه است و ذوالخیار باید ابتدا آن را اعمال کند و سپس تأیید آن را از دادگاه مطالبه کند. در غیر این صورت به دلیل ترافعی نبودن قابل استماع نیست.
تدلیس در صورتی موجب خیار است که عدم نقص یا وجود صفت کمال با الفاظ روشن در عقد نکاح ذکر شود. اعمال خیار عیب بعد از علم به آن فوری است و در صورت عدم اعمال در زمان فوری عرفی، تقاضای پرداخت ارش مسموع نیست.
در صورتی که در قرارداد اولیه اجاره حق فسخ در صورت عدم پرداخت به موقع اجاره بها وجود داشته باشد اما در توافق بعدی هیچ اشارهای به حق فسخ موصوف نشود، به منزله عدول از خیار فسخ است.
اسقاط حق فسخ ناشی از خیار تخلف از شرط، ممکن است به لفظ باشد یا به فعل، یعنی عملی که دلالت بر اسقاط شرط کند و در جایی که فروشندگان بعد از علم به اینکه برای آنها حق فسخ ایجاد شده، حق خویش را اعمال نکرده و در موعد مقرر در دفترخانه اسناد رسمی با در دست داشتن مدارک لازم برای تنظیم سند رسمی حاضر شدهاند، این امر به منزله اسقاط حق حاصل از شرط است.
ثبت ديدگاه