نظارت بر انتخابات از منظر دین و قانون اساسی
نقد زیر به قلم یکی از خوانندگان روزنامه اطلاعات (ظاهراً به نام حاج محمود حقیقی نجفآبادی) خطاب به سخنگوی محترم شورای نگهبان برای صفحه حقوقی این روزنامه فرستاده شده است. نقد مذکور جنبة نظری و علمی دارد (هرچند ناظر به عمل است) و صفحه حقوقی با چشم نوشته حقوقی در آن مینگرد و برای چاپ هر توضیح و پاسخ علمییی که از جانب سخنگوی محترم شورا برسد اعلام آمادگی میکند. همانطور که خوانندگان میدانند روزنامه اطلاعات در هر هفته یک روز صفحه حقوقی دارد و دوست دارد که با طرح و شرح نظریات مختلف بر غنا و وضوح مطالب علمی بیفزاید:
***
بنام خدایی که امام علی(ع) فرمود: جَعَلَ اللَّهُ سُبْحانَهُ حُقُوقَ عِبادِهِ مُقَدِّمَةً لِحُقُوقِهِ، فَمَنْ قامَ بِحُقُوقِ عِبادِ اللَّهِ کانَ ذلِکَ مُؤَدِّیاً إِلَى الْقِیامِ بِحُقُوقِ اللَّهِ۱
همیشه معتقد بودهام مدافعین قانون اساسی کشور، اگر چه انتقاداتی به نوع تفسیر از اختیارات و عملکرد شورای نگهبان در این چند دهه دارند، اما بطور حتم جایگاه قانونی و علمی این شورا نزد آنها پوشیده و مورد انکار نیست. در این مدت، یادداشتهای آقای بهادری و آقای عبدی را که در رسانهها و سایتها پیگیری میکردم، بر خود لازم دانستم نکات مستند و فراموش شدهای را با نقد بر گفتههای سخنگوی شورای نگهبان، به محضر دکتر بهادری جهرمی، تقدیم کنم. امیدوارم همانگونه که بارها بر ایجاد فضای شفاف و پاسخگویی اصرار ورزیدهاند، با ارسال یادداشتی متقن و محکم به عنوان یکی از مسئولین ارشد پژوهشکده شورای نگهبان بر وزانت و غنای علمی این نهاد قانونی و سنگر اسلامی نظام، افزوده و حداقل ذهن دانشجویان پرسشگر و طلاب آزاداندیش را اقناع کنند.
قسمت اول
دکترکدخدایی در سایت خود چنین منتشر کردهاند که: «کمی فراتر از مُرّ قانون اگر بخواهید تقلب برسانید که مخاطبان بدانند شورای نگهبان قرار است کمک کند تا انتخابات پرشورتری برگزار شود، و مردم با امید بیشتری حضور پیدا کنند…، قول میدهیم عملکرد شورای نگهبان در راستای منافع ملی باشد و اجرای قانون، که وجه مشترک همه مردم و شهروندان عزیز ماست.»۲
پرسش حقیقی نجفآبادی۳: وظیفه شما در بخش نظارت بر انتخابات طبق اصل ۹۹ فقط نظارت بر جریان انتخابات و عملکرد ستاد اجرایی انتخابات و… است. تفسیر نظارت مؤثر به استصوابی، دخالت و قضاوت و انجام رد صلاحیت و… دقیقاً برخلاف مقصود قانونگذاران و ولی فقیه وقت است. خبرگان تدوین قانون اساسی وقتی خدمت امام خمینی رسیده بودند این سفارشها را میشنوند که: «نمایندگان محترم مجلس خبرگان باید همه مساعی خویش را به کار برند تا قانون اساسی جامع و دارای این خصوصیات باشد: الفـ حفظ و حمایت حقوق و مصالح تمام قشرهای ملت، دور از تبعیضهای ناروا؛ بـ پیشبینی نیازها، منافع نسلهای آینده، آنگونه که مد نظر شارع مقدس در معارف ابدی اسلام است؛ جـ صراحت و روشنی مفاهیم قانون به نحوی که امکان تفسیر و تأویل غلط در مسیر هوسهای دیکتاتورها و خودپرستان تاریخ در آن نباشد؛ دـ صلاحیت نمونه و راهنما قرار گرفتن برای نهضتهای اسلامی دیگر که با الهام از انقلاب اسلامی ایران درصدد ایجاد جامعه اسلامی برمیآیند.»۴ حتماً امام خمینی در راستای تحقق سفارشهای خود خصوصاً بند الف، تلاش بسیاری نموده بودند. امام خمینی فرمودهاند: «ما بنای بر این نداریم که یک تحمیلی به ملتمان بکنیم و اسلام به ما اجازه نداده است که دیکتاتوری بکنیم. ما تابع آرای ملت هستیم. ملت ما هر طوری رأی داد ما هم از آنها تبعیت میکنیم، ما حق نداریم، خدای تبارک و تعالی به ما حق نداده است، پیغمبر اسلام به ما حق نداده است که ما به ملتمان یک چیزی را تحمیل بکنیم، بله ممکن است گاهی وقتها ما یک تقاضایی از آنها بکنیم تقاضای متواضعانه، تقاضایی که خادم یک ملت از ملت میکند.»۵ نیز در مرداد۵۸ در جمع اعضای مجلس خبرگان فرمود: «…دموکراسی این است که آرای اکثریت…، معتبر است، اکثریت هرچه گفتند آرای ایشان معتبر است و لو به خلاف و به ضرر خودشان باشد. شما ولیّ آنها نیستید که بگویید که این به ضرر شماست ما نمیخواهیم بکنیم، شما وکیل آنها هستید، ولیّ آنها نیستید… شما آن مسائلی که مربوط به وکالتتان هست و آن مسیری که ملت ما دارد، روی آن مسیر راه بروید، ولو عقیده تان این است که این مسیری که ملت رفته خلاف صلاحش است. خوب، باشد. ملت میخواهد این طور بکند، به ما و شما چه کار دارد؟ خلاف صلاحش را میخواهد. ملت رای داده، رایی که داده متّبع است.»۶ وعدههای خوبی به مردم داده شده است اما آیا تفسیر موسّع فعلی و نیز عمل فراتر از مقصود قانونگذار، مانع تحقق همه وعدههای امام خمینی نشده است؟ آیا ملّت میتواند هر طوری بخواهد حتی به ضرر خودش! رأی دهد؟ به صورت کلی تبیین فرمایید آیا این وعدههای امام، اسلامی هست یا نیست؟ اگر حتی از باب احکام ثانویه یا مقتضیات زمان، میپذیرید که این جملات امام، مبنای اسلامی دارد، بفرمایید سازوکار تحقق این وعدههای امام چیست؟ مگر نه این است که مردم (حتی غیرمسلمان) ایران برای تحقق همین وعدهها انقلاب و تاکنون مقاومت کردند؟ اگر نقض عهد توسط یک طرف قرارداد صورت گرفت، آیا طرف دیگر (یعنی مردم) ملزم به حفظ و حمایت از قرارداد است؟ آیا تحقق همین وعدههای امام در این مبایعه و معاهده بزرگ عمومی، در راستای منافع ملی نیست؟ آیا عملکرد مداخلهجویانه، وجه مشترک همه مردم ایران است؟
قسمت دوم
دکترکدخدایی در جواب خبرنگاری که میپرسد جامعه به بلوغی رسیده و رو به جلو حرکت میکند، به نظر شما برگزاری انتخابات آزاد به برگزاری انتخابات پرشور کمک میکند یا انتخابات بسته؟ که خیلی سفت و سخت از فیلتر رد صلاحیت و…، میگویند: «ما انتخابات بسته نداریم، این را میخواهم نفی کنم؛ انتخابات ما آزاد است.»۷
پرسش حقیقی نجفآبادی: لطفا پاسخهای ارسالی خود را در حالی که انقلابی و مدافع انقلابید، با مدنظر قرار دادن این جملات امام که درباره دشمنان انقلاب است ارسال فرمایید: «این یک توطئهای است که میخواهند همان طوری که در صدها سال توطئهشان این بود که باید روحانیون و مذهب از سیاست جدا باشد و استفادههای زیاد کردند و ما ضررهای زیاد از این بردیم، الآن هم گرفتار ضررهای او هستیم. حالا دیدند آن شکست خورد، یک نقشه دیگر کشیدند، و آن این است که انتخابات حق مجتهدین است، انتخابات یا دخالت در سیاست حق مجتهدین است. دانشگاهیها بدانند این را که همانطوری که یک مجتهد در سرنوشت خودش باید دخالت کند، یک دانشجوی جوان هم باید در سرنوشت خودش دخالت کند. فرق مابین دانشگاهی و دانشجو و مثلاً مدرسهای و اینها نیست، همهشان با هم هستند. اینکه در دانشگاه رفتند و یک همچو مطلبی را گفتند، این یک توطئهای است برای اینکه شما جوانها را مأیوس کنند. ترفند جدید دشمن در جهت مأیوس کردن ملت. بیدار باشید! توجه کنید! اینها با توطئههایشان میخواهند کار را انجام بدهند، نمیتوانند با دخالت نظامی کار بکنند، اینها میخواهند با شیطنتهایشان کار خودشان را انجام بدهند. آن وقت شیطنت این بود که سیاست از مذهب خارج است و بسیار ضرر به ما زدند و ما بسیار ضرر خوردیم و آنها هم بسیار نفع بردند. این مطلب شکست خورده. حالا میگویند که سیاست حق مجتهدین است یعنی، در امور سیاسی در ایران پانصد نفر دخالت کنند، باقیشان بروند سراغ کارشان. یعنی مردم بروند سراغ کارشان، هیچ کار به مسائل اجتماعی نداشته باشند، و چند نفر پیرمرد ملّا بیایند دخالت بکنند. این از آن توطئه سابق بدتر است برای ایران. برای اینکه، آن یک عده از علما را کنار میگذاشت، منتها به واسطه آنها هم یک قشر زیادی کنار گذاشته میشوند، این تمام ملت را میخواهد کنار بگذارد….»۸ یکبار برای همیشه (بدون اینکه به شیوههای انتخاباتی غرب و آمریکا اشاره کنید) توضیح دهید منظورتان از انتخابات آزاد چیست؟ با مستندات همه فهم و موجّه ثابت کنید چگونه انتخابات ایران، آزاد است؟ آیا سازوکار انتخابات فعلی باعث نشده مردم فکر کنند سیاست فقط به دست مجتهدین (در نهادهای انتصابی مثل شورای نگهبان، مجلس خبرگان و مجمع تشخیص و…) شده و فقط چند نفر پیرمرد ملّا همه امورشان را به دست گرفتهاند؟ امامخمینی(ره) ملاک خوبی در تشخیص زمان همه پرسی یا تعیین زمان تحقق حق سرنوشت ارائه نمودهاند. ایشان میفرماید: «…ملت در صد سال پیش از این، صدوپنجاه سال پیش از این، یک ملتی بوده، یک سرنوشتی داشته است و اختیاری داشته ولی او اختیار ماها را نداشته است که یک سلطانی را بر ما مسلط کند….مگر آن اشخاصی که درصد سال پیش از این، هشتاد سال پیش از این بودند، میتوانند سرنوشت یک ملتی را که بعدها وجود پیدا کنند، آنها تعیین بکنند؟…چه حقی داشتند ملت در آن زمان، سرنوشت ما را در این زمان معین کنند؛…چه حقی آنها داشتند که برای ما سرنوشت معین کنند هر کسی سرنوشتش با خودش است، مگر پدرهای ما ولی ما هستند؟»۹ اگر سابقاً عملکرد شورای نگهبان در تعیین سرنوشت مردم، مورد تایید امام غیرمعصوم و یا امت قرار گرفته، دلیل نمیشود که در تعیین سرنوشت مردم امروز دخالت داده شود. هر کسی سرنوشتش با خودش است. اگر هم اصرار کنید که قانون است از قول امام پاسخ میدهیم که وقتی خبرنگار تلویزیون فرانسه در بهمن۵۷ پرسید: منظورتان در یکی از سخنرانیها که قدرت را از راه قانون به دست میگیریم چیست؟ جواب دادند: «برای تغییر رژیم، فشار افکار عمومی به معنی قانون است. ما به استناد همین قانون، قدرت را به دست میگیریم و حکومت را مستقر میکنیم. ما به استناد همان فشار افکار عمومی که قانون واقعاً همان است، باید قدرت را به دست بگیریم و حکومت را مستقر کنیم.»۱۰ شورای نگهبان، فشار افکار عمومی در مطالبه حق سرنوشت، را مورد بازبینی و بازاندیشی قرار دهد.
قسمت سوم
دکترکدخدایی در گفتگوی خود با خبرنگار که میگوید فکر میکنم مجلس اول گرایشهای بیشتری از مردم را به لحاظ سیاسی نمایندگی میکرد، جواب میدهند: «اگر بخواهید این را مطرح کنید که باید بگوییم بلافاصله بعد از انقلاب مثلاً گروههای منافقین و کومله را داشتیم که آمدند ثبتنام کردند، حزب توده هم ثبتنام کردند.» خبرنگار: تا وقتی دست به اسلحه نبردند، امام…، دکترکدخدایی: «دلیل این نیست که چون آنها بودند پس مجلس (اول) ما هم بهتر برگزار شد؟ نه اتفاقاً همان موقع جلویشان را گرفتند. آیتالله صافی آمدند اعلام کردند کسانی که عضو حزب توده هستند صلاحیت ندارند. چه زمانی؟ چند روز قبل از انتخابات. نظارت استصوابی بوده است. ثبتنام هم کرده بودند و انتخابات در شرف انجام بود.»۱۱
پرسش حقیقی نجفآبادی: دقیقا رفتار آیتالله صافی طبق کدام مبنای اسلامی انجام شده است که شما آن را به عنوان یک سیره مستمر دارید اجرا و عملیاتی میکنید؟ چند مستند تاریخی از سیره حاکمیتی پیامبر(ص) و امام علی(ع) بیاورم که در مجالس مشورتی (غیرعبادی) ایشان، مخالفین هم حضور داشتند؟ به حضرت محمّد(ص) خطاب شد: فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلینَ ۱۲ در تاریخ صدر اسلام، رئیس قبیلهها که عضو مجمع یا مجلس مشورتی پیامبر(ص) بوده و بیعت یا مشورت میدادند، مستقیما توسط خود مردم انتخاب میشدند. تایید یا ردصلاحیت رئیس، توسط خود قبیله انجام میشد. حتی عبداللهبنابیّ (از بزرگان خزرج و سرکرده منافقان) هم در حلقه مشورتی پیامبر حضور مییافت و در مورد مهمترین امور حکومتی مثل جنگ، نظر میداد. آزادی بیان بقدری بود که گاهی سخنران قبل خطبههای نمازجمعه پیامبر(ص)، همین عبدالله بود! طبق دستور خدا، پیامبر(ص) میبایست در امور حکومتی(غیر از وحی)، با مردم مشورت و طبق نظر اکثریت(حتی مخالف) عمل میکرد. مثل جنگ احد که علیرغم نظر خودش، لشگر را به بیرون شهر بُردند. طبق فرموده خداوند: «اگر پیامبر حتى یک کلمه از پیش خود جعل کند و به ما نسبت دهد، با دست تواناى خود او را مى گیریم و سپس او را هلاک مى کنیم»، اگر محمّد(ص) طبق آیه «شاورهم فی الامر»، با مردم مشورت نمیکرد، دیگر پیامبر نبود که مردم بخواهند طبق آیه «اطیعوا الرسول» از او اطاعت کنند. حاکم، وقتی اطاعت میشود که به سیره حاکمیتی معصوم(ص)، پایبند باشد.۱۳ آیا قبول دارید مجلس باید محل حضور مخالف و موافق از احزاب و گروههای فکری سیاسی مختلف باشد یا نه؟ چرا در کشور پیامبر(ص)، مخالفین حکومت هم عضو مجلس مشورتی ایشان بودند؟ به نظر شما آیا آیتالله صافی (بخاطر حرّیتی فکری که دارند) نباید عملکرد سابق خود را بار دیگر با آموزههای اصیل اسلامی، مورد مداقه و تجدیدنظر قرار بدهند تا دیگر مورد استناد و حجیت شما قرار نگیرد؟
جالب است بدانید آنگونه که در سیره حاکمیتی امام علی(ع) نقل شده (و البته روحانیون حکومتی کمتر به بخشهای پنهان آن میپردازند)، ایشان بعد از ناامید شدن از نامهنگاریهای شفّاف و مکرّر با معاویه، مجمعی از بزرگان انصار و مهاجرین تشکیل داده و در مورد «جنگ با معاویه» فرمود: «…أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّکُمْ مَیَامِینُ اَلرَّأْیِ مَرَاجِیحُ اَلْحِلْمِ مَقَاوِیلُ بِالْحَقِّ مُبَارَکُو اَلْفِعْلِ وَ اَلْأَمْرِ وَ قَدْ أَرَدْنَا اَلْمَسِیرَ إِلَى عَدُوِّنَا وَ عَدُوِّکُمْ فَأَشِیرُوا عَلَیْنَا بِرَأْیِکُمْ، شما صاحبان رای مبارک، بردباران متین، گویندگان حق، درست کرداران جامعه ما هستید. ما خواهان حرکت به سوی دشمن هستیم، نظر مشورتی خود را اعلام کنید.» امام علی(ع) طبق دستور قرآن و سیره پیامبر(ص)، مهمترین مسائل حکومتی حتی دستور به جنگیدن را به مشورت میگذارد، با اینکه اکثریت بزرگان مجمع مشورتی نظر به جنگ با معاویه داشتند. سهل بن حنیف، از شخصیتهای با سابقه انصار، برخاست و گفت:ای امیرمؤمنان!… نظر ما نظر توست. ما دست راست تو هستیم، ولی لازم است این کار را درباره مردم کوفه انجام دهی و آنان را به حرکت دعوت کنی و از فضیلتی که نصیب آنان شده است آگاهشان سازی، چه آنان اهل این سرزمین و مردم اینجا به شمار رفته (و اینها باید جنگ را پیش ببرند). اگر آنان به ندای شما پاسخ مثبت دهند مطلوب و مقصود شما جامه عمل میپوشد. امام علی(ع) نظر یار خود را پذیرفته و جلسه مشورتی خصوصی را به یک مجلس بزرگ در مسجد کوفه تبدیل کردند. جمعیت انبوهی از مردم در آن جلسه شرکت و عدهای آزادانه نظرات خود را بیان کردند… امام علی(ع) بعد از انجام همه پرسی (به روش آن زمان) و کسب نظر اکثریت، عزمش را برای جنگ با معاویه، جزم و با توکل بخدا وارد کارزار شد. و دیگر به نظرات قلیل اما دلسوزانه بعدی در این مورد، اعتناء نکردند.۱۴ آیا شورای نگهبان (که عقیده دارد قیّم مردم نیست) این آمادگی را دارد که بخاطر تشکیل مجلس ملی به این معنا که همه مردم و سلائق مختلف در آن نقش موثر داشته باشند، یکبار میزان اختیارات خود را طبق اصل ۵۹ قانون اساسی به همهی پرسی گذاشته، و رای اکثریت را بداند؟ چرا؟ اصولیون شیعه تعارض احکام در یک جهت را محال میدانند. مطابق قواعد باب تعارض جهت ابهامزدایی، نص بر تقریر (سکوت معصوم) مقدم است. یعنی اگر سکوت آیتالله خمینی در تقریر عملکرد شورای نگهبان (سابق)، مخالف نصّ و صریح گفتههای ایشان باشد، به هیچ عنوان، حجتی برای امروزیها نیست و نباید مورد احتجاج و رویه ثابت شورا واقع شود. ایشان نمیتوانند عملی را تایید کنند که با صریح وعدههایشان مخالف باشد.
قسمت چهارم
اگر تفسیر شورای نگهبان با جمله آخر اصل نهم که «در جمهوری اسلامی ایران، آزادی و استقلال و وحدت و تمامیت اراضی کشور از یکدیگر تفکیک ناپذیرند و حفظ آنها وظیفه دولت و آحاد ملت است. هیچ فرد یا گروه یا مقامی حق ندارد به نام استفاده از آزادی، به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و تمامیت ارضی ایران کمترین خدشهای وارد کند و هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور آزادیهای مشروع را، هر چند با وضع قوانین و مقررات، سلب کند» تعارض کند، چه باید کرد؟ خداوند در قرآنش فرموده: «و خداى را اطـاعـت کنید و رسول را هم در هر فرمانى که مى دهد اطاعت کنید که اگر اعراض کـنـیـد او مسؤول نیست، زیرا به عهده رسول ما بیش از این نیست که پیام مرا به روشنى به شما برساند.»۱۵ علامه طباطبایی مینویسد: «اگر شما از اطاعت خدا در آنچه از دین تشریع کرده، و یا از اطاعت رسول بدان جهت که ولى امر شما است در آنچه به شما دستور مى دهد اعراض کنید، رسـول مـا نمىتواند شما را مجبور بر اطاعت کند، براى اینکه او مأمور به رفتار نشده بلکه تنها مأمور شده که رسالت خدا را به شما برساند، که رسانید.»۱۶ شیخ طوسی مینویسد: «پیامبر، مسئول جلوگیری از انحراف مردم نیست.»۱۷ این دستور در حکومت مدنی پیامبر(ص) نازل شد. وی حتی در دوران حکومت خود حق ندارد (طبق نظر علامه) اموری را بر مردم، تحمیل کند. خواهشمند است یکبار دیگر به آیات مربوطه قرآن و تفسیرشان در المیزان، رجوع کنید. خداوند در سوره غاشیه میفرماید: «تو هرگز بر آنان چیرگى و سلطهاى ندارى که به ایمان و اسلام اجبارشان سازى و دین را در دلهاى آنان جاى دهى. بنا بر این وظیفه تو روشنگرى، اندرزدهى و اندیشاندن است. بنا بر این به همین کار بزرگ بسنده نما و در راه رساندن پیام خدا شکیبائى پیشه ساز». یا در سوره زمر میفرماید: «و تو اى پیامبر! بر آنان به عنوان وکیل و مراقب گماشته نشدهاى، و موظّف نیستى که حق را به قلب و جان آنان رسانده و مراقب باشى که از آن انحراف نجویند؛ چرا که تو نمىتوانى آنان را به اسلام و ایمان مجبورسازى. تنها وظیفه تو رساندن پیام خداست، نه نگهبانى از دلهاى آنان و یا اجبارشان به پذیرش حق. بلکه تو فقط یک فرستاده و بیم دهنده هستی و از بابت آنها اختیار و مسئولیت دیگری به تو واگذار نشده.» ما هم میدانیم در اجرای قانون بخاطر ایجاد نظم و امنیت و جلوگیری از هرج و مرج، باید محکم و مصمم بود، اما قانونی که با تفسیر شورای نگهبان، به متشابه، تبدیل نشده باشد. به همه آن قانون که حق انتخاب سرنوشت، همه پرسی و نهی از منکر حاکمان و… را از اصول مسلّم خود میداند عمل شود. رهبرانقلاب در مهرماه سال ۱۳۸۷ فرمودند: «هیچکس در محدوده صراط مستقیم زندانی نشده. اجبار به پیمودن صراط مستقیم در هیچ کس نیست. این اصول کسی را اجبار نمیکند، الزام نمیکند، محدود نمیکند، بلکه این اصول انسان را هدایت میکند و به او میگوید که اگر چنانچه بر طبق این اصول حرکت کردی، به آن نتیجه مطلوب خواهی رسید؛ اگر از این اصول تخطی کردی، به هدف نخواهی رسید.»۱۸
جملات ارسالی، صریح بود. نه قابل انکار و نه توجیهپذیر است. امام علی(ع) به کارگزار خود نهیب میزند که: «برترین چیزى که موجب چشم روشنى زمامداران مىشود «برقرارى عدالت در شهرها»، و «ظهور دوستى و محبت رعیت» است. فریاد مزن که من بر شما گماردهام و فرمان مىدهم باید اطاعت شوم، که این وضع موجب فساد دل و کاهش و ضعف دین و باعث نزدیک شدن زوال قدرت است. با دانشمندان و اندیشمندان، زیاد گفتگو کن از طبقات جامعه آگاه باش که مردم مملکت گروههاى مختلفند که هر گروه جز به گروه دیگر اصلاح نمىشود، و با داشتن گروهى از گروه دیگر بىنیازى نیست. انتخاب منشیان (مشاوران) به فراست و اعتماد و خوش گمانى خودت نباشد، چرا که مردان براى جلب نظر حاکمان خود را به ظاهر سازى و خوش خدمتى مىشناسانند، در حالى که پشت پرده این ظاهر سازى خبرى از خیر خواهى و امانت دارى نیست…. همانا ستون دین، و جمعیّت مسلمانان، و مهیا شدگان براى جنگ با دشمن، «توده مردمند»، پس باید توجه و میل تو به آنان باشد.»۱۹ فلسفه قانون اساسی ایجاد نظم و امنیت و همگرایی و وفاق ملی است، بخاطر تحمیل ایدهها بر روح قانون اساسی، متوجه آثار زیانبار اجتماعی آن هستید؟ امیدوارم تند نشده و از ارسال مستندات و انجام پرسشها ناراحت نشده باشید! چون شهید بهشتی میگفت: «دوستان نزدیک به من مىگویند که تو گاهى صراحتهاى بىجا دارى. چیزى از تو مىپرسند و آنچه به نظرت مىرسد، آنچه تشخیص مىدهى حق است و اسلام آورده است، مىگویى و این موجب مىشود که عدهاى مىرَمند و عدهاى دیگر علیه تو در جامعه تخریب مىکنند. پاسخ من به آن دوستان، مکرّر، این بوده است که دوستان! آخر این آیه قرآن را چه کنم؟ (البته مىدانم در این نصیحت خیرخواهانه هیچ غرضى ندارند. حتى مىدانم غرضشان پاک است ولى توجه آنها را به این آیه جلب مىکنم): ان الّذین یکتمون ما انزلنا من البیّنات و الهدى من بعد ما بَیَنَّهُ للناس فى الکتاب اولئک یلعنُهم اللَّه و یلعنهم الَّاعنون.۲۰ کتمان حقایق الهى عبارت است از اینکه من چیزى را با مطالعاتم تشخیص دهم که اسلام این طور گفته بعد به خاطر اینکه کسى از من نرنجد، نرمد، کسى درباره من ولنگارى نکند، این حق را نگویم، سکوت کنم. در زمینه حق، گذشت نکنید. چون این فقط خیانت به یک مورد معیّن نیست، این ضعیف شدن روح حقیقتجویى و حقپرستى در جامعه است و جامعه را تاریک مىکند و نمىگذارد چهره حق درخشندگى و گیرایى و جذابیّت خود را داشته باشد.»۲۱
پینویسها:
۱ـ غرر الحکم: ۴۸۰، حدیث ۱۱۰۳۹ رر ۲-http:ررkadkhodaee.irرnewsر۲۰۱۹-۰۸-۱۳-۰۷-۴۷-۳۲ رر ۳ـ مستاجر تهران با سابقه ده سال تدریس در حوزه و دانشگاه، همراه: ۰۹۱۳۱۳۳۹۱۴۷ رر ۴ ـ صحیفه امام، ج۹، ص۳۰۹ رر ۵ ـ صحیفه امام، ج۱۱، ص۳۰۳ رر ۶ ـ صحیفه امام، ج۹، ص۳۰۳ رر ۷-http:ررkadkhodaee.irرnewsر۲۰۱۹-۰۸-۱۳-۰۷-۴۷-۳۲ رر ۸ ـ صحیفه امام ج۱۸، ص۳۶۸ رر ۹ـ ۱۲بهمن۱۳۵۷ رر ۱۰ ـ صحیفهامام، ج۵، ص۵۱۹ رر ۱۱- http:ررkadkhodaee.irرnewsر۲۰۱۹-۰۸-۱۳-۰۷-۴۷-۳۲ رر ۱۲ـ آلعمران۱۵۹ رر ۱۳ ـ مطالب از تفسیر المیزان ذیل آیات ۱۵۹ آلعمران، ۲۴ الحاقه و کتاب المغازی، ج۱، ص۳۱۸ گرفته شده است. رر ۱۴ـ ر.ک: کتاب شرح نهجالبلاغه لابنابیالحدید، ج۳، ص۱۷۱ و کتاب وقعة صفین، ج۱، ص۹۲ رر ۱۵ـ ۱۲ تغابن رر ۱۶ـ ترجمه تفسیر المیزان ذیل آیه مذکور رر ۱۷ـ تبیان ج۴ ص۲۳۲ رر ۱۸ـ سایت خامنهای دات آی آر رر ۱۹ـ نامه۵۳ نهجالبلاغه رر ۲۰ـ بقره ۱۵۹ رر ۲۱ـ در مکتب قرآن.
برگرفته از اطلاعات
ثبت ديدگاه