اگر نیاز به اخذ مشاوره تلفنی با وکیل و مشاوره حقوقی درباره موضوعات حقوقی دارید می توانید با تلفن ثابت با شماره ۹۰۹۹۰۷۲۸۳۵ تماس بگیرید .
شرط سلب حق عزل وکیل در وکالتنامه
عقد وکالت بنا به تعریف و ذات خود جایز است و نمی تواند آن را عقد لازم تلقی نمود به همین دلیل عده ای با افزودن شرط سلب حق عزل وکیل تلاش می کنند وکالت را به عقدی لازم تبدیل نمایند در حالیکه عده کثیری از حقوقدانان اعتقاد دارند آوردن شرط بلا عزل بودن وکالتنامه ، خلاف مقتضای عقد و باطل است .
اما گروه دیگر با در نظر گرفتن علت غایی تنظیم وکالتنامه ، در برخی موارد اعتقاد به باطل بودن شرط سلب حق عزل وکیل و در برخی موارد نظر بر سالم بودن این شرط دارند .
موارد باطل بودن شرط سلب حق عزل وکیل در وکالتنامه
وکالت بلاعزل به ارادۀ وکیل نوعی استقلال می دهد و حق و سلطه بر موضوع وکالت ایجاد میکند که با ذات وکالت (نیابت) منافات دارد.
بنابراین در جایی که مقصود طرفین از وکالت نیابت صرف است، باید شرط سلب حق عزل وکیل را خلاف مقتضای عقد و باطل دانست.
مادۀ ۶۷۹ قانون مدنی را که توافق بر سلب حق عزل وکیل را معتبر میداند، باید ناظر به مواردی دانست که طرفین قصد دارند به وکیل سلطه و حقی در موضوع وکالت بدهند؛
یعنی جایی که معامله یا توافقی در مورد موضوع وکالت بین طرفین حاصل شده و وکالت ابزار اجرا و اعمال آن توافق و استیفای حقوق ناشی از آن است.
از نظر تاریخی وکالت بلاعزل یکی از راه حلهای نظام حقوقی برای عبور از محدودیت های خویش و ایجاد روابط و وضعیتهایی بوده است که در قالبهای معین جای نمیگیرند.
برای نمونه زنی که حق طلاق نداشت با وکالت بلاعزل عملاً واجد این حق می شد، هر چند همواره تحت نام شوهر (موکل) و به نام وی از این حق استفاده میکرد.
این میراث از حقوق سنّتی به روزگار امروز نیز رسیده و همان کاربرد را هم حفظ کرده است. در حقوق جدید نیز انجام برخی معاملات منوط به رعایت تشریفات است.
در این معاملات گاهی طرفین پیش از انجام تشریفات قانونی، توافقی برای انجام معامله به عمل آورد و با وکالت بلاعزل حق ادارۀ آن امور را به خریدار (وکیل) منتقل میکنند تا در زمان مقتضی تشریفات را انجام داده و معامله را تمام کند.
با توجه به اینکه وکالت بلاعزل نیابت صرف نیست، باید در اعمال تمام آثار عقد وکالت بر ایننهاد احتیاط کرد. وقتی هدف از وکالت ایجاد حق است نهصرف اذن، آنگاه نمی توان با قطعیت گفت که با فوت موکل این رابطه از بین میرود.
بر همین قیاس می توان از بقای اعتبار وکالت با عارض شدن جنون دفاع کرد. البته این فروعات جای بررسی بیشتر دارد و هنوز رویه قضایی از آن تبعیت نمی کنند ولی ممکن است به تناسب موضوع وکالت هر کدام احکام ویژه خود را داشته باشند.
لذا کافیست توجه داشته باشیم که عنصر جوهری در وکالت بلاعزل انتقال یا ایجاد حق است که اقتضائات خاصّ خود را به همراه دارد.
همچنین، التفات به این نکته که وکالت بلاعزل نیابت صرف نیست و موضوع وکالت متعلق حق وکیل است، اقتضا میکند محاکم حقوق وکیل را مدنظر داشته و در رسیدگی به ادعای بطلان شرط «سلب حق عزل وکیل» به دلیل صوری یا موهوم بودن عقد خارج لازم و استدلال های مشابه، اعتبار این شرط را منوط به چیزی بیشتر از ارادۀ و تراضی طرفین نکنند.
معنی عرفی عباراتی مانند «ضمن عقد خارج لازم…» در متن وکالتنامه های رسمی، چیزی جز التزام موکل به عقد و سلب حق عزل وکیل نیست و محاکم نباید به بهانۀ محقق نشدن مدلول لفظی این عبارات، معنی و مراد از کاربرد آن را نادیده بگیرند.
ثبت ديدگاه