وکالت بدون عزل

 

وکالت قراردادی میان دو طرف است که در طی آن یکی از طرفین به طرف دیگر نمایندگی می‌دهد به این معنا‌که اجازه می‌دهد آن شخص (وکیل)، در یک‌ سری موارد مشخص شده در قرارداد از طرف موکل (شخصی که وکیل گرفته است) اقدام نماید. وکالت جزء عقودی نیست که به صورت دائمی منعقد شود.

معنی وکالت

برای توضیح مفهوم وکالت بلاعزل ابتدا لازم است وکالت را تعریف کنیم. مطابق ماده ۶۵۶ قانون مدنی «وکالت عقدی است که به‌موجب آن یکی از طرفین طرف دیگر را برای انجام امری نائب(نماینده) خود می‌نماید.»
به این ترتیب وکالت قراردادی میان دو طرف است که در طی آن یکی از طرفین به طرف دیگر نمایندگی می‌دهد به این معنا‌که اجازه می‌دهد آن شخص (وکیل)، در یک‌سری موارد مشخص شده در قرارداد از طرف موکل (شخصی که وکیل گرفته است) اقدام نماید.
وکالت جزء عقودی نیست که به صورت دائمی منعقد شود؛ همواره عواملی وجود دارند که ممکن است به عقد وکالت پایان دهند این امور عبارتند از:
ماده ۶۷۸ قانون مدنی مقرر می‌دارد وکالت به طرق ذیل مرتفع می‌شود:
1) به عزل موکل
2) به استعفای وکیل
3) به موت یا جنون وکیل یا موکل

به این ترتیب مطابق با آنچه که ماده مقرر می‌دارد یا با عزل وکیل از طرف موکل یا با استعفای وکیل از وکالت یا با فوت یکی از دو طرف یا هر دو طرف و یا دیوانگی و مجنون شدن هر یک از دو طرف یا هر دو طرف قرارداد وکالت پایان می‌یابد.
علاوه بر مواردی که در ماده بالا اشاره شد موارد دیگری برای پایان‌بخشیدن به این قرارداد وجود دارد این موارد عبارتند از: از دست دادن عقل معاش و قدرت کنترل مالی وکیل در جایی که موضوع قرارداد وکالت امور مالی همانند خرید و فروش کالای معین باشد یا از بین رفتن مورد و موضوعی که قرارداد وکالت برای آن شکل گرفته است؛ مثلاً موکلی به وکیل در فروش خودروی مشخصی وکالت داده است اگر خودرو در اثر سانحه‌ای کاملاً از دست برود دیگر موجبی برای ادامه این قرارداد وکالت وجود ندارد لذا از بین می‌رود یا تمام شدن مهلت در جایی که قرارداد وکالت مدت دار باشد مثلاً اگر قرارداد ۶ ماهه وکالت منعقد شده باشد بعد از شش ماه قراردادِ وکالت منقضی می‌شود و با روشن شدن معنای عقد وکالت و عوامل پایان‌دهنده این عقد که عزل وکیل نیز جزئی از آن است به بررسی مفهوم وکالت بلاعزل خواهیم پرداخت:

ماده ۶۷۹ قانون مدنی هم می‌گوید: «موکل می‌تواند هر وقت بخواهد وکیل را عزل کند مگر اینکه وکالت وکیل یا عدم عزل در ضمن عقد لازمی شرط شده‌باشد.» همچنان که در بالا گفته شد وکالت جزء عقود جایز است یعنی طرفین می‌توانند با خواست خودشان این عقد را پایان دهند اما در صورتی که موافق باشند امکان آن وجود دارد که حق عزل وکیل اسقاط شود یعنی با هم توافق کنند که وکالت ادامه داشته باشد و هیچ‌کدام از آن ‌ها آن را برهم نزنند.

صرف‌نظر کردن از حق بر هم زدن عقد وکالت تا جایی ممکن است که مخالف نظم عمومی نباشد بنابراین در وکالت عام که مربوط به تمام امور موکل است چشم‌پوشیدن از حق عزل وکیل به‌صورت دائمی باطل است؛ دلیل چنین امری ماده ۹۵۹ قانون مدنی است که مقرر می‌دارد: هیچ کس نمی‌تواند به طور کلی حق تمتع و بهره مندی و یا حق اجرای تمام یا قسمتی از حقوق مدنی را از خود سلب کند.
در وکالت عامی که به صورت بلاعزل منعقد می‌شود گویا موکل حق اداره تمام امور خود را در همه جهات آن از خود می‌گیرد و این امر ممنوع است چرا که اعطای چنین وکالتی با شخصیت و آزادی موکل تعارض داشته و خلاف نظم عمومی است مگر اینکه چنین وکالتی مقید به مهلتی باشد در این صورت این عقد، صحیح می‌شود.

انواع وکالت

مطابق ماده ۶۶۰ قانون مدنی «وکالت ممکن است به طور مطلق و برای تمام امور موکل باشد یا مقید و برای امر یا امور خاصی» و مطابق ماده ۶۶۱ قانون مدنی «در‌صورتی‌که وکالت مطلق باشد فقط مربوط به اداره‌کردن اموال موکل خواهد‌بود.» به این‌ترتیب وکالت از جهت اختیارات وکیل به وکالت مطلق و مقید تقسیم می‌شود در وکالتی که به صورت مطلق باشد وکیل هرگونه اختیاری در خصوص اداره اموال موکل دارا است واختیارات او در این اداره کردن محدود به مورد خاص و مشخص نیست درحالیکه در وکالت مقید وکیل محدود و مقید است به موارد و اختیاراتی که موکل برای او تعیین نموده است.

در وکالت مقید باید حدودِ اختیارات وکیل در قرارداد ذکر شود و هر جایی که شک کنیم وکیل اختیار دارد یاخیر اصل بر عدم وجود چنین اختیاری است مثلا اگر در یک قرارداد وکالت حق فروش مال غیر منقولی همچون ملک مشخصی به وکیل داده‌شود همچنان که از متن چنین قراردادی برمی‌آید در اینجا وکیل صرفا حق فروش مال را دارد اما حق ندارد پس از فروش ملک، در پول و ثمن معامله دخل و تصرفی کند. چنین حقی در صورتی به وکیل اعطاء می شود که در قرارداد ذکر شده باشد. وکالت از جهت موضوع، به وکالت عام و وکالت خاص تقسیم می‌گردد. در وکالت خاص موضوع وکالت یک یا چند مال مشخص و یا انجام یک یا چند کار معین است. مثلا در قرارداد مشخص شده باشد اموال مخصوصی خریداری شوند یا ملک خاصی به فروش برسد و یا آنکه وکیل به وکالت از موکل شکایتی را مطرح کند یا امتیاز تاسیس یک شرکت را بگیرد این در‌حالی‌است که در وکالت عام، وکیل، حق انجام وکالت را در مورد تمام اموال و تمام امور موکل دارد به این ترتیب موضوع وکالت محدود به مال یا کار معین نیست در این نوع قرارداد وکیل اداره تمام اموال و امور مالی موکل را برعهده دارد.

روش های انعقاد عقد وکالت بلاعزل 

 

الف) شرط‌کردن وکالت در ضمن عقد لازم‌الاجرای دیگر

این مورد به این معناست که وکالت وکیل به صورت شرط ضمن عقد لازم قرار داده شود. عقد لازم عقدی است که هیچ یک از دو طرف عقد، حق بر‌هم‌زدن آن را ندارند مگر در‌صورتی‌که در آن قرارداد شرط فسخ (بنا به اختیار خودشان)، گذاشته‌باشند در این صورت از آنجایی که عقد وکالت در ضمن عقد لازم قرار می‌گیرد؛ از آن کسب لزوم می‌کند و تا زمانی که عقد اصلی باقی است شرط ضمن آن یعنی وکالت را نمی‌توان بر هم زد. مثلا وقتی در ذیل قرارداد رهنی بانکی، وکالت شرط شود چنین وکالت بلاعزل می‌شود.

ب)شرط عدم عزل وکیل در ضمن عقد لازم

همچنین می توان ذیل یک قرارداد لازم شرط شود که موکل از عزل وکیل خودداری نماید. در واقع دراین حالت عقد وکالت مستقلاً محقق می‌شود ولی عدم عزل وکیل در ضمن عقد لازم دیگری مانند اجاره شرط می‌شود در این صورت شرط عدم عزل جزء عقد لازم قرار می‌گیرد و تبعیت از آن (عدم عزل) الزامی خواهد شد.
در صورتی که اثبات شود قصد مشترک دو طرف یعنی وکیل و موکل از قرار دادن چنان شرطی ضمن عقد لازم، بر پایبندی به عقد وکالت و بقای آن بوده است چنین وکالتی بلاعزل می‌شود.

پ) شرط عدم عزل وکیل در ضمن عقد جایز

درجایی‌که وکالت ضمن عقد جایز دیگری مانند ودیعه شرط بشود طرفین وجود وکالت را تابع عقد ودیعه که عقد جایز است قرار دادند در نتیجه تا زمانی که عقد باقی هست شرط نیز وجود دارد و کسی که مایل به حذف شرط وکالت است باید به عنوان مقدمه عقد جایز یا همان عقد ودیعه را برهم‌بزند و نمی‌تواند ودیعه را نگاه دارد و وکالت را که به‌صورت شرط ضمن عقد جایز آمده است فسخ کند. به‌عبارت‌دیگر آوردن وکالت در این امر نشان‌دهنده آن است که طرفین نمی خواستند آزادی خود را به طور کامل از‌بین‌ببرد بلکه صرفاً خواسته‌اند وکالت را تابع عقد دیگری سازند.

طرق بی اعتباری وکالت بلا عزل

1. فسخ کردن یا بر‌هم‌زدن یا انحلال عقد لازمی که ضمن آن وکالت، بلاعزل شده است: این فرض را باید به صورت جداگانه در مورد قسمت های (الف) و (ب) توضیح داد:
در قسمت (الف) خود وکالت در ضمن عقد لازم شرط شده‌است به این ترتیب با از بین رفتن عقد اصلی هم وکالت و هم لزوم آن از بین می‌رود.
این در حالی است که در قسمت (ب) شرط عدم عزل وکیل در ضمن عقد شرط شده است به این ترتیب با از بین رفتن عقد اصلی صرفاً شرط عدم عزل وکیل از بین می‌رود اما عقد وکالت که مستقلا منعقد شده بود به قوت خود باقی است پس از از بین رفتن عقد اصلی،چنین قرارداد وکالتی مانند سایر وکالت‌ها جایز و قابل برهم‌زدن از طرف یکی از طرفین یا هر دو طرف خواهد‌بود.
2. از بین‌رفتن متعلق وکالت یا انجام عمل مورد وکالت توسط خود موکل:
در این راستا ماده ۶۸۳ قانون مدنی مقرر می‌دارد «هرگاه متعلق وکالت از بین برود یا موکل عملی را که مورد وکالت است خود انجام‌دهد یا به‌طور کلی عملی که منافی با وکالت باشد به‌جا آورد مثل اینکه مالی را که برای فروش آن وکالت داده بود خود بفروشد وکالت منفسخ می‌شود.
از این مورد مشخص می‌شود که بلاعزل بودن وکالت مانع از انجام عمل مورد وکالت توسط موکل نخواهد بود انجام مورد وکالت به وسیله شخص موکل منع قانونی ندارد و موکل می‌تواند همان کاری را که به دیگری وکالت داده است خود انجام دهد، اما تنها این امر به موضوعاتی برمی‌گردد که با حقوق وکیل در تعارض نباشد؛ مثلا اگر فروشنده مالی را به دیگری بفروشد و در ذیل همان قرارداد خریدار را وکیل بلاعزل خود در انتقال رسمی همان مورد معامله به خود قرار دهد در این صورت اگر فروشنده (موکل) آن مال را خودش، به شخص سومی منتقل کند این عمل او جرم و فروش مال غیر محسوب می‌شود.
3. اثبات باطل‌بودن یا فساد شرط ضمن عقد که در این حالت نیز با از‌ بین‌رفتن شرط ضمن عقد، چنین وکالتی قابل فسخ از سوی موکل است.
برای نوشتن وکالت بلاعزل باید به دفاتر اسناد رسمی مراجعه کرد و به‌همراه‌ داشتن کارت ملی و شناسنامه وکیل و موکل و نیز کپی آنها ضروری است.
لازم به ذکر است که راحت‌ترین راه برای ابطال وکالت بلا عزل و یا نفی و از بین‌بردن وکالت بلاعزل استفاده از ماده ۶۸۳ قانون مدنی یعنی انجام مورد وکالت توسط موکل است. در صورت اعتراض وکیل مسئولیت اثبات موضوع منافی بودن عمل موکل با موضوع وکالت و حق وکیل (در محاکم دادگستری و مراجع قضایی) برعهده وکیل خواهد بود.
وکالت‌نامه‌های بلاعزل که توسط دفاتر اسناد رسمی تنظیم می‌شوند با متن‌های مختلفی شناخته‌شده می‌شوند؛ این عبارات عبارتند از:
· موکل ضمن عقد خارج لازم حق عزل وکیل را به طور کامل از خود سلب و ساقط نمود.
· موکل حق عزل وکیل مرقوم را از خود سلب و ساقط نمود.

برگرفته از مهداد